یکی از بزرگترین افتخارات کشور ایران و نیز مشهد، وجود پر خیر و برکت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام رضا علیه السلام می باشد.
این امام والامقام در 11 ذی القعده سال 148، حدود (۱۲۵۰) سال پیش در مدینه به این دنیا چشم گشود. کنیه اش، ابوالحسن می باشد و مدت امامت 20 سال او همزمان بود با سالهای پایانی خلافت هارون الرشید، خلافت امین (چهار سال) و 5 سال اول خلافت مأمون که او نیز از قدرتمند ترین و دانشمندترین خلفای عباسی به شمار می آمد. آن حضرت بیشتر مدت زمان زندگی خویش را در شهر زادگاهشان مدینه حضور داشت ولی در سال 200 هجری به اصرار مأمون عباسی و بالاجبار راهی شهر مرو محل خلافت این خلیفه عباسی شد.
در طول خلافت هارون الرشید و امین امام مورد اذیت و آزار فراوان این 2 قرار گرفت اما بیشترین توطئه در زمان خلافت مامون عباسی بود. خلیفهای که برخلاف پیشینیاش که راه عیش و نوش را در پیش گرفته بودند، علاقهی وافری به علم و ترویج آن داشت. با این حال او نیز مانند دیگر خلفای غاصب میدانست که وجود ائمه اطهار برای بقای قدرت او خطرناک است و باید در برابر آنها اقداماتی انجام داد. اما برخلاف پدرانش که سعی میکردند با زندانی کردن و تحت فشار قرار دادن ائمه آنها را کنترل کنند، راه دیگری را انتخاب و آن واگذاری ولایتعهدی به امام رضا علیه السلام بود.
سفر امام به ایران
مهمترین فصل تاریخى زندگى امام رضا علیه السّلام جریان ولایتعهدى او در سال 200 قمری است. جریانی که به موجب آن حضرت مجبور شد از شهر مدینه به مرو سفر کرده و پس از مدتی و با کینه مأمون به شهادت برسد.
مسیری که مأمون برای انتقال امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو انتخاب کرده بود از دیدگاه جغرافیای طبیعی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی بسیار حساب شده و زیرکانه بود. سفر امام از مدینه تا مرو را در ۵ بخش زیر میتوان دسته بندی کرد:
۱. از مدینه تا بصره
۲. از بصره تا فارس
۳. از فارس تا یزد
۴. از یزد تا خراسان
۵. امام (ع) در مرو
حدیث سلسلة الذهب
یکی از بزرگترین اقدامات در این مسیر بیان حدیث سلسلة الذهب در نیشابور بود. راویان این حدیث همگی امامان معصوم هستند تا به پیامبر (ص) و جبرئیل و سرانجام به خداوند میرسد. به همین دلیل این حدیث را “سلسلة الذهب” به معنای “زنجیرۀ زرّین” توصیف و نام گذاری کردهاند. طبق برخی گزارشها، همزمان با نقل حدیث، بیش از بیست هزار نفر آن را مکتوب کردند.
طبق گفته ی حسن نظریان، پژوهشگر و عضو هیأت دایرة المعارف نیشابور : این حدیث چکیده قرآن و پیام همه پیامبران و انبیا است که حضرت رضا علیه السلام در پاسخ به درخواست بزرگان نیشابور این حدیث را که مورد اتفاق نظر اهل سنت و شیعیان است بیان میکند.در آن زمان نیشابور یکی از مراکز بزرگ اهل سنت بود و بیشتر جمعیت آن سنی بودند و شیعیان در اقلیت قرار داشتند با این حال همه راویان این حدیث از بزرگان اهل سنت هستند
ورود به مرو
در رسیدن امام به مرو، مأمون دستور داد تا از امام استقبال رسمى شود. بنا بر این نیروهاى مسلح با بقیه مردم براى استقبال از او خارج شدند در حالى كه مأمون در صفّ مقدم استقبال كنندگان بود و با او سهل بن فضل و بقیه وزرا و مستشاران او بودند.
پس از مستقر شدن در مرو، مأمون رسما خلافت را به امام عرضه كرد و از حضرت درخواست كرد كه آن را به عهده بگیرد. اما امام كاملا از قصد مأمون آگاهى داشت. چرا که مأمون براى رسیدن به خلافت برادرش امین را كشته بود و بغداد را خراب كرده بود. به همین دلیل به او گفتند: «اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع كنى و لباسى را كه خدا به تو پوشانده به دیگرى بدهى، و اگر خلافت مال تو نیست چیزى كه مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهى .
تحمیل ولایتعهدی به امام
پس از نپذیرفتن خلافت توسط امام، مأمون به امام پیشنهاد ولایتعهدی داد. اما امام این پیشنهاد مأمون را نیز نپذیرفت.روى اصرار مأمون در مسأله پذیرش ولایتعهدى از طرف امام رضا علیه السّلام توأم با تهدید قتل آن حضرت در صورت مخالفت، امام را در وضعیتى قرار داد كه از پذیرفتن آن ناچار بود.
امام انگیزه مأمون را در دیدار با او، این چنین بیان می کند:از این طریق مى خواهى مردم بگویند كه على بن موسى الرضا خود را از دنیا كنار نكشید، بلكه دنیا بود كه خود را از او كنار كشید، آیا نمى بینید چگونه ولیعهدى را به طمع رسیدن به خلافت قبول كرد؟
مأمون پس از رد پیشنهاد ولایتعهدی از طرف امام رضا علیه السلام عصبانی شد و به حضرت گفت: تو همیشه مرا به كارى وادار مى كنى كه از انجامش متنفرم، و گویى از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ایمن مى دانى. به خدا قسم باید ولیعهدى را قبول كنى، یا اینكه تو را به قبول آن مجبور مى كنم. تو باید این كار را بكنى وگرنه گردنت را می زنم.
در نهایت امام با شروطی ولایتعهدی مأمون را پذیرفت.
ولايتعهدى بين امام رضا عليه السلام و مأمون در اسنادی رسمى نیز نوشته و به وسيله گروهى از مورخين نقل شده است.البته که بعد از مدتی با اوجگیری تمایلات، پیروی و همایتی که از سوی مردم به امام هشتم شیعیان جهان (ع) دیده شد، مامون به اشتباه خود در انتساب پی برد و این دلیل محکمی بر توطئه او شد.
شرح شهادت امام رضا علیه السلام در منابع اسلامي
در خصوص نحوه ی شهادت امام رضا نظرات زیادی توسط اهل سنت و شیعه مطرح شده است. برخی عقیده در مسموم شدن این امام توسط مامون با آب انار و انگور آغشته به زهر را مطرح کرده اند و برخی دیگر نیز شخصی جز مامون را مسئول شهادت می دانند و براي اين گفته خود دلائلي هم از جمله همسری دختر مامون توسط امام و نیز غم وناراحتی شدید پس از شهادت این بزرگوار، ذكر ميكنند.
در روايتي از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا علیه السلام را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
همچنين روايات مستندي از امام رضا علیه السلام وارد شده است كه در آن، حضرت شهادت خود را پيشگويي كرده و عامل اين جنايت را مأمون دانسته است. امام رضا علیه السلام به هرثمة بن اعين ميگويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است. مأمون تصميم گرفته مرا مسموم كند»
طبري مينويسد: «مأمون نامهاي به بنيعباس در بغداد نوشت و مرگ علي بن موسي (ع) را به آنان اعلام كرد و از آنان خواست كه به اطاعت او درآيند.زيرا دشمني آنان با او جز با بيعت وي با علي بن موسي (ع) نبوده است.»
ولی از ديگر موجباتي كه مورخان در قتل امام رضا علیه السلام ذكر كردهاند، كينهاي ميدانند كه مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسي مينويسد: «علتي كه موجب شد مأمون، امام رضا علیه السلام را به شهادت برساند، اين بود كه آن حضرت بيمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام ميكرد. در بيشتر موارد در مقابل او قرار ميگرفت كه موجب عصبانيت و كينه او مي شد.»
شهادت
سرانجام این امام در سحرگاه روز 29صفر سال 203 هجری قمری دقیقا 3 سال پس از ورود به ایران به شهادت رسید. پیکر پاک و مطهر ایشان را در قنات سناباد که یکی از توابع نوقان بود، غسل داده و او را در خانه حمید بن قحطبه طائی (بقعه هارونیه )، دفن کردند.
برخی از منابع: