آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی
این شاعر نامدار پس از فوت به دلیل مذهب شیعه اجازه ی دفن در گورستان را نداشت به همین علت در باغ خودش در طوس به خاک سپرده شد که امروزه بنا به همت اساتید بزرگی همچون هوشنگ سیحون و نیزکریم طاهرزاده بهزاد تبدیل به اثری جاودانه شده است.
در طول تاریخ این بنا بارها با خاک یکسان و دوباره با جلالی عظیم تر ساخته شد. اولین بار ارسلان جاذب یکی از سرداران سلطان مسعود غزنوی که یکی از شیفتگان فردوسی بود،بر گور وی آرامگاهی ساخت. اما متاسفانه 100 سال بیشتر دوام نداشت و سرانجام در حمله ی مغول ها و برای بنیان قلعهای در طوس از بین رفت. پس از آن در زمان فرمانروایی غازان خان بنای جدیدی ساخته شد اما متاسفانه قبل از پایان آن امیر ایسن قُتلُغ درگذشت. در یورش های عبیدالله خان ازبک به خراسان و تعصب جاهلانه ی که ضد شیعیان داشت این بنا باز هم نابود شد.
ساختار کنونی
سرانجام پس از نابودی های فراوان در طی زمان ، در سده ی چهارده خورشیدی عبدالحسین خان سردارمعظم (تیمورتاش) نخستین کسی بود که کوشش عملی برای ساخت آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی را آغاز کرد. ساخت آرامگاه را انجمن آثار ملی به عهده گرفت که به تازگی گشایش یافتهبود و افراد بانفوذی چون حسن پیرنیا، حسن مستوفی، محمدعلی فروغی، حسین علاء، سید حسن تقیزاده و حسن اسفندیاری عضو آن بودند. طرح های زیادی از معماران ایرانی، فرانسوی و نیز گرجستانی ارائه شد که پس از کش و قوس های فراوان در باب هزینه، نوع، جنس و نحوه ی ساخت، طرح کریم طاهرزادهٔ بهزاد مهندس و معمار ایرانی و از فعالان جنبش مشروطهخواهی در تبریز برگزیده شد.
دقت در چگونگی ساخت این آرامگاه ناخودآگاه بیت معروف
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
در ذهن هرخواننده ایی تداعی می کند. به انگار حکیم ابوالقاسم فردوسی چه در زندگی دنیوی و چه اخروی با سخت کوشی و تلاش به بهترین دستاوردهای خود باید می رسید.
بنای آرامگاه
مساحت کنونی مجموعهٔ آرامگاه نزدیک به شش هکتار و دربردارندهٔ باغ آرامگاه، استخر، بنای یادبود، ساختمانهای اداری، کتابخانه، موزه (نگهدارنده ی آثار سنگی دوران پیش از تاریخ، انواع شاهنامه و تابلوهای نقاشی با محتوای داستانهای شاهنامهای ) و آرامگاه مهدی اخوان ثالث است. ورودی مجموعه ازسوی جنوب است و از دو سوی استخرِ روبهروی در ورودی، به آرامگاه میرسد. تندیسی از فردوسی اثر ابوالحسن صدیقی جلوی استخر گذارده شدهاست. سی فواره در سه دستهٔ دهگانه و آراسته با گلبرگهایی از نیلوفر به نشانهٔ سی سال رنج سرایش شاهنامه درون استخر جای دارد. موزهٔ طوس یا موزهٔ فردوسی در سمت شمال غربی آرامگاه است. بنای آن اثر هوشنگ سیحون است که در سال ۱۳۴۷ ساخته شد و نیز طراحی و اجرای ساختمان با الهام از برخی عناصر معماری ایرانی انجام گرفتهاست.
ساختار آرامگاه
ساختار آرامگاه چهارگوشه واز هر سو دارای پلکان است. سرستونها به شکل دو سر گاوِ بههمچسبیده، نگاهدارندهٔ قرنیزها و لبههای تزیینی هستند. بر فراز و پیشانی مکعب در سوی جنوب، نشان فروهر تراشیده شدهاست. بر چهار لوح مرمرین بهاندازهٔ ۴×۱/۵ در چهارسوی نمای مکعب، سرودههایی از شاهنامه تراشیده شده که هرکدام دوازده بیت دربردارد.
اما نکته ی زیبایی که در این اثر بسیار چشم نواز است در طبقه ی پایین و بر روی دیوارهای این بنا تراشیده شده است. ورودی بخش درونی آرامگاه از سمت غربی بناست. دو پلکان از دوسوی شمالی و جنوبی به زیرزمین و اتاق مدفن میرسد. بر دیوار پلکانها، شش قطعه نقشبرجستهٔ سنگی جای دارد که پیش از بازسازی بر دوسوی راهرو ورودی اتاق مدفن جای داشت. این قطعهها روایتکنندهٔ داستانهای «پیکار رستم»، «جنگ دلاوران ایرانی و تورانی» و «نبرد رستم و سهراب» در سمت جنوبی پلکان، و «داریوش بزرگ بر تخت سلطنت»، «دو نفر از اسپهبدان در حضور شاهنشاه ساسانی» و «آمدن پادشاه هندوستان به دربار ایران» در سمت شمالی پلکان هستند. درمیان زیرزمین، در اندازههای ۶/۲۸ متر فضایی باز تا سقف آرامگاه ادامه دارد که از آن میان سقف بالایی و همینطور طبقهٔ دوم، که اتاق قبر پیشتر در آن بود، دیده میشود.
شاهنامه خوانی
کهنترین شکل بازگویی افسانهها در ایران نقالی خوانی ست. او کسی است که نقل حماسی میگوید و مضمون نقلهایش بیشتر پیرامون داستان شاهان و پهلوانان ایران زمین است. بدین جهت خواندن اشعار شاهنامه به وسیله ی موسیقی، پرده های نقاشی شده با رنگ روغن و سایر ادوات،بیشتر در مکانهای تاریخی مانند کاروانسراها و نیز تئاترهای خیابانی با فراز و نشیبی که نقال در صدایش به وجود می آورد، مخاطبین زیادی را با شاهنامه آشنا کرده است. محبوبیت این نوع داستان سرایی به گونه ایست که در تاریخ 27 نوامبر 2011 در ششمین اجلاس میراث معنوی ناملموس یونسکو به ثبت جهانی رسید. هرساله در 25 اردیبهشت که به روز بزرگداشت فردوسی ملقب شده است، در آرامگاه او مراسمی در خور توجه برگزار می شود.
سخن آخر …
فردوسی شاعر بزرگ ایرانی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبیها میداند. بهباور وی حتی زندگی یا ناراحتی آن، غمها و شادیها، همه بر اثر بود و نبودِ خرد است و شخص خردمند چون برنامهٔ زندگی بسیار مرتب و منظم دارد همیشه در حال پیشروی است و بهآرامی به اوج انسانیت که هدف نهایی آدمی است میرسد. اغلب داستانهاي شاهنامه بي اعتباري دنيا را به ياد خواننده مي آورد و او را به بيداري و درس گرفتن از روزگار مي خواند. ولي در همين حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه مي رسد فردوسي به سادگي و با شکوه و زيبايي هرچه تمام تر احساس را در موضوع مي پروراند. تصويرسازي، موسیقی، ساختار اسطوره سازی خوبی ها و بدی ها ، همگی نمایانگر شخصیت سازی فردی انسان و زندگی معنوی اوست که حکیم ابولقاسم فردوسی سعی در بنیان نهادن در شخصیت هر ایرانی و نیز در ابعاد جهانی، داشت.
بيــــا تا جهــــان را به بــد نسپريم به كوشش همه دست نيكي بريم
نبــاشد همي نيك و بـــد، پایدار همـــــان به كه نيكي بود يادگار
چو گفتـــــار بيهــوده بسيــار گشت سخنگوي در مردمي خوار گشت
به نايـافت رنجه مـكن خـــــويشتن كه تيمـار جان باشد و رنج تـن
زدانش چو جان تـــرا مـــايـه نيست به از خامشي هيچ پيرايــه نيست
توانگر شد آنكس كه خرسنـــد گشت از او آز و تيمار در بنـــد گشت
ادامه از :
سفری مجازی به مشهد : حکیم ابوالقاسم فردوسی (۱)
منابع: